جلسات داخلیِ نانوشتنی - ۱
***
قبلا نوشته هایی با سبک نمایشنامه که حاصل گفتگوی دو یا چند نفر بود داشتیم.
https://www.unwritable.net/search/label/نمایشنامه
حالا با سبک و سیاقی شبیه به همان نمایشنامه ها، صورت جلسات داخلی نانوشتنی را خواهیم داشت. یک اتاق جلسات را تصور کنید دارای یک میز بزرگ در وسط. آدمهای مختلف با دیدگاههای مختلف در اطراف میز نشسته اند و در حال گفتگو و تصمیم گیری هستند. اسامی تخیلی هستند.
این نوشته ها در واقع گزارش جلسات این نشست هاست.
موضوع جلسۀ امروز: گسترش نانوشتنی!
۱- طرح مساله توسط جناب اظهاریان،
دوستان ببینید، دنیا در حال جنگ است. بشر در مسیری که میرود در حال نابود کردن خودش و تمام حیوانات و نهایتا زمین است. این مسیر منجر به انفجار افراد معتاد و سیگاری و الکلی و گسترش انواع داروهای آرامش بخش و ضد افسردگی و خودکشی و ناهنجاری های اجتماعی شده.
از گوشه وکنار جهان اخبار جنگ و قتل و تجاوز به گوش میرسد.
باید کاری کرد.
باید عمل کرد.
نمیتوان فقط نشست وتماشا کرد.
باید طرحی نو درانداخت.
باید جهان را به جای بهتری تبدیل کرد.
اگر کاری نکنیم گرمایش زمین، آلودگی ها، قحطی یا جنگ هسته ای اجتناب ناپذیر خواهد بود. این یک اضطرار است. حتما باید کاری کرد. در راستای گسترش صلح باید قدم برداشت.
دیگر نمیتوان فقط به خود و خانواده ی خود و درآمد و بقای خود اندیشید.
باید دیدمان را گسترش دهیم و آگاهی را گسترش دهیم.
قطعا هم باید کوچک شروع کنیم و از خودمان شروع کنیم. یعنی هر نفر از خودش.
حالا که ما در کمپانی نانوشتنی کار میکنیم باید از خودمان شروع کنیم.
باید خودمان را به جهان بشناسانیم.
باید تولیدات فرهنگی و معنوی مان را به زبانهای مختلف ترجمه کنیم و به گوش مردم جهان برسانیم.
باید لینک های نانوشتنی را در همه جا پخش کنیم. باید از خوانندگان وفادارمان شبیه شبکه های هرمی درخواست کنیم لینک را برای چند نفر بفرستند.
باید با آدمهایی که در زمینه های آگاهی بخش کار میکنند همکاری را شروع کنیم.
باید تیم بشویم. باید با معلمان یوگا و صفحات آگاهی همکاری کنیم.
تک تک ما باید یک معلم معنوی باشیم. باید زندگی خودمان را وقف گسترش آگاهی کنیم. باید با تاریکی و جهل بجنگیم.
باید با تمام دوستانمان زنگ بزنیم و آنها را تشویق به خواندن نانوشتنی کنیم.
باید کتاب چاپ کنیم.
۲- پاسخ آقای خاموشیان،
آقای خاموشیان کاملا خاموش و آرام در حال گوش دادن است.
وقتی آقای اظهاریان صحبت هایش تمام میشود همه منتظر هستند که آقای خاموشیان صحبت کند ولی ظاهرا ایشان در سکوت خودشان مانده اند.
سکوتی ترسناک کل اتاق جلسات را در برمیگیرد.
همه ی نگاهها به سمت آقای خاموشیان است.
آقای خاموشیان در حالی که آرام است اما نسبت به تمام امور آگاه است.
بالاخره با اصرار دیگران شروع به سخن گفتن میکند.
دوستان ببینید! لطفا آرامش خودتان را حفظ کنید.
ما یک وظیفه بیشتر نداریم و آن آگاهی است.
وظیفه ی اصلی ما آگاه ماندن و بودن است.
این بودن که نوعی مراقبه است کافی است. نیازی نیست دست به هیچ عملی بزنیم. درست مثل بودا ابتدا باید خودمان مراقبه کنیم.
اگر تک تک ما مراقبه کنند آنگاه تمام مشکلات بشر حل میشود.
همه چیز از درون ما شروع میشود.
آیا شما جنگ درونی خودتان را از بین برده اید؟
آیا آرامش صد درصد دارید؟ چطور وقتی هنوز در درونتان ناآرامی هست میخواهید صلح در جهان ایجاد کنید؟
هر کسی بایداز خودش شروع کند.
برای تغییر دنیا باید خودمان را تغییر دهیم.
ابتدا تغییر خود. این اولین و سخت ترین مرحله است.
خدای عادلی بر جهان حکمرانی میکند.
به عدل و برنامه ی خداوند شک نکنید. حتی اگر در ظاهر ظلم و بدی میبینید و رنج را می بینید بدانید حکمتی الهی در کار است.
بهتر است روی ایمان خودتان کار کنید.
روی شادی خودتان کار کنید.
تنها مسوولیت شما شاد زیستن است. این به معنای بی تفاوتی نیست. این به معنای خودخواهی نیست.
اگر تک تک شما بزرگ شوید با کل دنیا یکی میشوید.
شما کل دنیا هستید. اگر شما شاید شوید کل جهان شاد میشود.
از خودتان شروع کنید.
شما پیامبر یا ناجی جهان نیستید.
سعی کنید همواره آرام و آگاه بمانید. در حالت مراقبه بمانید. این راه نجات است. به دیگری کاری نداشته باشید. دیگری ای وجود ندارد.
به درون بروید. به مبدا خود متصل شوید.
به مبدا و خدای جهان اعتماد کنید. توکل کنید.
انرژی صلح شما خود به خودبه تمام جهان ساتع میشود. خودش منتشر میشود. شما آگاهی خودتان را بالاببرید.
با این صحبت های آقای خاموشیان ناگهان کل جلسه در سکوتی سنگین فرو میرود.
همه به درون خودشان باز میگردند.
آدمها تک تک در حالی که به درونشان فرو رفته اند و غرق خودشان هستند با قدمهایی آرام و مراقبه گون جلسه را ترک میکنند.
فقط یک نفر میماند!
٣- آقای نویسنده!
آقای نویسنده که تا الان سخت مشغول نوشتن دستور جلسه بود در حال پایان دادن به صورت جلسۀ امروز است.
با خودش زیر لب میگوید، همه آمدند و رفتند.
آقای اظهاریان و خاموشیان حرف هایشان را زدند و رفتند.
تنها کسی که ترکیب همه بود من بودم.
منی که بی سر و صدا فقط نشستم و نوشتم.
من مهمترین کار را کردم.
من صدای این جلسه را به گوش دیگران میرسانم.
دیگران فقط حرف زدند ولی من مینویسم و پخش میکنم.
کار اصلی را من کردم.
بهتر است دیگر کارم را تمام کنم و بروم.
نوشتن از نانوشتنی کاری است متناقض. همانطور که تناقضی بین جناب اظهاریان و خاموشیان بود.
اما من به کار خودم ادامه میدهم.
شاید روزی کسی بفهمد اهمیت کار من چقدر زیاد بود.
پایان صورت جلسه
کمپانی بزرگ نانوشتنی